تنــــ♥ـــها رهــــــ♥ــا
تنــــ♥ـــها رهــــــ♥ــا
وقتی درد نداری...همدردن همـــــــه...
    به وبلاگ من خوش آمدید.... این وبلاگ برای من و تنهاییم و عشقمه.... این جا راجب همه کس و همه چیز مطلب هست.... و طعمه یکیشونه..... اگه دوست داشتید نظر بدید...ممنون میشم عاشق همتون. . . . . به خصوص عشقم
18:48چهار شنبه 25 ارديبهشت 1392رهــــــ♥ــا

در این شعر مخاطبِ کسی که فریاد «آی آدمها» سر می دهد خود آدمها و مردم هستند؛ نه به عنوان  فرد فرد، بلکه به صورت یک مجموعه. انگار نجات کسی که دارد در آب دست و پا می زند کار فقط یک نفر نیست؛ همه ی آدمها با هم می توانند او را نجات دهند. نمی گوید یک نفر به فریادش برسد، وگر نه آن یک نفر می تواند خودش باشد. اگر یک نفر هم برای نجات او کافی است، چرا خودش این کار را نمی کند؟ برای این که آن یک نفری که دارد در آب جان می سپارد  می تواند خودش باشد. با دقت در شیوه ی استفاده ی نیما از زبان می توان به گوشه هایی از راز دل سخنگوی شعرش پی برد. کسی در آب، که مایع زندگی است، دارد جان می سپارد، آب که باید به او زندگی ببخشد، دارد جانش را می گیرد؛ یعنی زندگی برایش مرگ است و این از نظر ما و شاعرخلاف منطق، امّا امکان پذیر است که کسی برای  زندگی، زندگی اش را از دست بدهد. در زندگی است که آدم «دست و پای دائم میزند.» در شعر سیاسی معمولاً آن یک نفری که دارد غرق می شود نمادی برای غرق شدن مردمی است که افسرده و گرسنه  و برهنه اند، امّا عدم اتحادشاتن آنها را به جایی نمی رساند. در شعر سیاسی، شاعر به مردم حمله نمی کند برای این که آنها را مسئول اصلی شرایط موجود نمی داند، در عوض  آنها را دعوت به وحدت و تحریک به مقابله با عامل اصلی غرق شدن جامعه در فقر و فلاکت می کند. امّا، در شعر نیما آدمهایی که مخاطب او هستند، در ساحل شاد و خندانند. شعر نیما از حمله ی به این گونه آدمها فراتر نمی رود.

به دو جمله ی اول شعر او توجه کنید. هنگامی که کسی دارد غرق می شود، فردی که متوجه این حادثه می شود، خطاب به دیگران باید به طور طبیعی ابتدا بگوید «یک نفر دارد غرق می شود.» بعد وقتی که دیگران حادثه را جدّی نگرفته اند و به تفریح و زندگی خود مشغولند بگوید: «چرا نگاه می کنید و می خندید.» ولی نیما جمله ی «آی آدمها که در ساحل نشسته شاد و خندانید» را مقدم بر خبر اصلی که جنبه ی حیاتی اش باید آن را مقدم قرار می داد می آورد. انگار خنده ها و سرخوشی ها و عادات دیگران موجب تلاطم دریای زندگی برای آن یک نفر است. (خودِ نیما خنده ی اغلب مردم را در همراهی آگاهانه یا ناآگاهانه شان  با مدافعان سرسخت شعر سنتی تجربه کرده بود.) در این شعر این آدمها، آگاهانه، امّا خندان و بی خیال، آن یک نفر را در آب رها کرده اند. چون در توصیف این دریا برای آنها واژه ی «می دانید» را استفاده کرده است.

روی این دریای تند و تیره و سنگین که می دانید.

 جالب است که «می دانید» را قافیه ی «خندانید» آورده است در حالیکه «دانستن» در چنین شرایطی نباید منجر به «خندیدن» شود. برای همین است که در ترتیب جملات او «خندیدن» زود تر از «دانستن» آمده و برجسته تر شده است.

در دو مصرع بعدی حرف عجیبی می  زند:

آن زمان که مست هستند

از خیال دست یابیدن به دشمن،

این دشمنی که آدمها خیال می کنند در دست شان است و بر او غلبه کرده اند کیست؟ مست بودن در این جا بازگشتی است به همان شاد و خندان بودن در خط اوّل. پس همین در آب اُفتاده می تواند  اولین تصور ما از دشمنِ آدمها باشد. با این حرف خودِ این آدمها برخوردشان با او از حدّ یک تماشاچی فراتر می رود.  پیروزی بر این دشمن خیالی است برای این که دشمن را اشتباهی گرفته اند. چنانچه در خطوط بعدی هم نشان می دهد که آن دوست ناتوان را هم اشتباهی انتخاب کرده اند. در این مورد هم می گوید:

آن زمان که پیش خود بیهوده پندارید

که گرفتستید دست ناتوان را

تا توانایی بهتر را پدید آرید،

او وحدت مردم را در مسیری غلط و در مبارزه ای می بیند که در آن دوست و دشمن و یا هدف اصلی و فرعی درست شناخته نشده اند. در نهایت، او انتظار دارد هنگامی که مردم کمر همت می بندند تا به هدفی برسند، آن هدف نباید  واجب تر از نجات آدمی که دارد بیهوده جان می کَند تلقی شود. در مبارزه ی سیاسی کسی که جان می سپارد، «بیهوده» جان نمی کَند، و کسی که خود را قربانی می کند،قربانی شدنش چون به خاطر مردم است بیهوده نیست. امّا ین بیهودگی مرگ و قربانی در این شعر به این خاطر است که انگار مردم خودشان دارند جان او را می گیرند و او را قربانی هدف دیگری می کنند. برخلاف اشعار سیاسی این دست دژخیم نیست که جان مبارز را می گیرد.

در خطوط بعدی، نیما دوباره به بساط دلگشا، نان سفره و جامه ی تن این آدمها حمله می کند. آدمهای مورد خطاب نیما نه افسرده از اوضاع و احوال هستند و نه گر سنه و نه پابرهنه. آیا کسی که در آب است از افسردگی، گرسنگی یا برهنگی دارد غرق می شود؟

شعر نیما چنین چیزی را نمی گوید، زیرا پیش از این رسیدن مردم به هدف و غلبه بر دشمن را تنها خیالی دانسته است. یعنی هدف او با هدف مردم، اگر منظورشان همین «بساط دلگشا، سفره ی نان و جامه ی تن» باشد، یکی نیست. از نظر مبارزان سیاسی، چه ایرادی دارد یک نفر جا نش را بدهد برای اینکه بقیه ی مردم و آدمها این ها را داشته باشند؟

این یک نفری که نیما ازش صحبت می کند،  مردم را خوب نمی بیند، و یا مردمِ خوب را نمی بیند. مردم سایه هایی هستند که از او خیلی دورند؛ این دوری به مسافت نیست، به درک موقعیت و وضعیت اوست. آدمها اگر دور باشند و نتوانند او را ببینند و نجات دهند، نمی توان بهشان خُرده گرفت، امّا ایرادی که شاعر به آنها می گیرد در این است که بهشان می گوید «روی ساحل آرام در کار تماشایید!»

در ادامه ی شعر، فریادِ یاری طلبی اوبه موجی تشبیه  می شود که با رسیدن به ساحل پخش و بی اثر می شود و مانند مستی بی حال همان جا بی هوش می اُفتد. او مست از خستگی است و مردم مست از سرخوشی! موج های او ساحل مردم و مردم ساحل را بیدار نمی کند و ساحل خاموش است، و موج خنده ی مردم، تلاطم دریا را بیشتر و بیشتر می کند. صدای باد، صدای خنده ی مردم است که «هر دم دلگزاتر» می شود، و بانگ او در آن گم می شود، و «باد» نماد بیهودگی فریاد اوست که کسی نمی شنود. امّا این بانگ چه از دور باشد و چه نزدیک، باز این نداها را به گوش شاعر می آورد، و شاعر هم سعی می کند آنها را به گوش آدمها برساند که«آی آدمها!»


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 89
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 89
بازدید ماه : 192
بازدید کل : 60643
تعداد مطالب : 110
تعداد نظرات : 92
تعداد آنلاین : 1

PinkGirl-Icon


قالب وبلاگ


قالب وبلاگ


قالب وبلاگ


قالب وبلاگ


قالب وبلاگ


قالب وبلاگ


قالب وبلاگ


قالب وبلاگ


قالب وبلاگ


قالب وبلاگ


قالب وبلاگ


قالب وبلاگ


قالب وبلاگ


قالب وبلاگ


قالب وبلاگ


قالب وبلاگ


قالب وبلاگ


قالب وبلاگ


قالب وبلاگ


قالب وبلاگ


قالب وبلاگ


قالب وبلاگ


قالب وبلاگ


قالب وبلاگ


قالب وبلاگ


قالب وبلاگ


قالب وبلاگ


قالب وبلاگ


قالب وبلاگ


قالب وبلاگ

زيباساز وبلاگ | آیکُن

زيباساز وبلاگ | آیکُن

زيباساز وبلاگ | آیکُن

زيباساز وبلاگ | آیکُن

www.Ghaleb-fa.blogfa.com

تصاوير زيباسازی|www.RoozGozar.com|تصاویر زیباسازی

تصاوير زيباسازی|www.RoozGozar.com|تصاویر زیباسازی

تصاوير زيباسازی|www.RoozGozar.com|تصاویر زیباسازی

تصاوير زيباسازی|www.RoozGozar.com|تصاویر زیباسازی

تصاوير زيباسازی|www.RoozGozar.com|تصاویر زیباسازی

www.Ghaleb-fa.blogfa.com a href="http://kpd.s2a.ir/" target="_blank">       کد کده تربچه

زيباساز وبلاگ | آیکُن

زيباساز وبلاگ | آیکُن

زيباساز وبلاگ | آیکُن

زيباساز وبلاگ | آیکُن

Girls

eiffel tower

eiffel tower

Fashion

love

Lips

eiffel tower

PinkGirl-Icon

1D

Selena Gomez

Taylor Swift

eiffel tower

Fashion

Selena Gomez

PinkGirl-Icon

PinkGirl-Icon

PinkGirl-Icon

PinkGirl-Icon

زيباساز وبلاگ | آیکُن

زيباساز وبلاگ | آیکُن

زيباساز وبلاگ | آیکُن

زيباساز وبلاگ | آیکُن

زيباساز وبلاگ | آیکُن


قالب وبلاگ


قالب وبلاگ


قالب وبلاگ

Fashion

PinkGirl-Icon

Fashion

Girls

Taylor Swift

Taylor Swift

Emma Watson


قالب وبلاگ


قالب وبلاگ


قالب وبلاگ


قالب وبلاگ


قالب وبلاگ


قالب وبلاگ


قالب وبلاگ


قالب وبلاگ


قالب وبلاگ


قالب وبلاگ


قالب وبلاگ


قالب وبلاگ

PinkGirl-Icon

PinkGirl-Icon

PinkGirl-Icon

PinkGirl-Icon

PinkGirl-Icon

PinkGirl-Icon

eiffel tower

PinkGirl-Icon

زيباساز وبلاگ | آیکُن

PinkGirl-Icon


قالب وبلاگ

1D

1D


قالب وبلاگ


قالب وبلاگ

1D

1D

PinkGirl-Icon

PinkGirl-Icon

PinkGirl-Icon

PinkGirl-Icon

آیکون های آقــای ســبیل

آیکون های آقــای ســبیل

آیکون های آقــای ســبیل

آیکون های آقــای ســبیل

آیکون های آقــای ســبیل

آیکون های آقــای ســبیل

آیکون های آقــای ســبیل

آیکون های آقــای ســبیل


آیکون های آقــای ســبیل

آیکون های آقــای ســبیل

آیکون های آقــای ســبیل

آیکون های آقــای ســبیل

آیکون های آقــای ســبیل

آیکون های آقــای ســبیل

About
Categories
Tags
Archive
Links
Posts
Other
Design